اگرتنهاترین تنها شوم بازهم خدا هست
اگرتنهاترین تنها شوم بازهم خدا هست
چه داروی تلخی است :وفاداری به خائن ، صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, توسط رحیم |

دیگه طاقت ندارم  می خوام برم یه جای دور

می خوام از اینجا برم یه ذره هم نداره نور

دیگه طاقت ندارم دلم اسیرت بمونه

نمی خوام دیگه دلم با غصه پیرت بمونه

نمی خوام تو نامه ها اسم تو رو صدا کنم

دیگه طاقت ندارم واست خدا خدا کنم

نمی خوام حتی یه لحظه بمونم تو انتظار

نمی خوام دیگه تو رو نه تو زمستون نه بهار

دیگه طاقت ندارم با قلب من بازی کنی

غم بدی به قلب من بعدش منو راضی کنی

نمی خوام سر بکنم دیگه با اون دورنگی هات

پیشکش هرکی که خواست دروغا و قشنگیات

دیگه طاقت ندارم با رفتنت تب بکنم

دعای موندنتو زیر لب هر شب بکنم

دیگه طاقت ندارم ببینمت سر به هوا

دیگه دوستت ندارم یه دونه کمتر از خدا

دیگه طاقت ندارم پر بکشم با دیدنت

نمی خوام گریه کنم دیگه با فکر رفتنت

نمی خوام ببینم عکس تو رو شبها توی ماه

دیگه طاقت ندارم کردم از اول اشتباه!

میدونی ؟ گناه تو نداشتن صداقته

دیگه طاقت ندارم اینا همش حقیقته

دیگه طاقت ندارم خدانگهدار تا ابد

اما هیچ وقت دل تو با دل ما راه نیومد!




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.